انسان‌تر از انسان

ترس از هوش مصنوعی در اوایل سال جاری در دنیای واقعی حسابی داغ شده و از قضا گرت ادواردز در حماسه علمی تخیلی خود The Creator، یک جنگ شوم در آینده با ماشین‌ها را به تصویر کشیده و در نهایت این انسان‌ها هستند که ظاهرا باید شکست را پذیرفته و با هوش مصنوعی کنار بیایند.

اگر در طول چندین دهه گذشته، هر فیلم علمی تخیلی یا فناورانه‌ای را دیده باشید، می‌دانید که آنها اغلب بر این ایده تکیه کرده‌اند که هوش مصنوعی، اگرچه بسیار ظریف است، اما اساساً شرورانه است و در نهایت انسان‌ها را نابود می‌کند.

سوالی که در خصوص هوش مصنوعی این روزها همه از یکدیگر می‌پرسند این است که طی ۵۰ سال آینده، آیا بشریت بیش از حد به عوامل هوش مصنوعی که مسیر زندگی ما را دیکته می کنند وابسته خواهد شد؟ یا اینکه ایجاد یک وابستگی عمیق تنها راه زنده ماندن ماست؟ این موضوعی است که الهام‌بخش مجموعه‌ای از فیلم‌های ترمیناتور و ماتریکس و همچنین هشدارهایی در دنیای واقعی از سوی افرادی مانند ایلان ماسک و استیون هاوکینگ فقید بوده است.

همان‌قدر که تجربه‌ «خالق» روی صفحه‌های نمایشگر شگفت‌انگیز است در بهترین حالت، در زمانی عرضه شده که رابطه ما با هوش مصنوعی شکرآب است. اما همان طور که بسیاری از منتقدان اشاره کرده‌اند، فیلم سینمایی «خالق» یکی از شگفت انگیزترین تجربیات علمی-تخیلی امسال است. کارگردان این فیلم، گرت ادواردز، دنیایی دیدنی و جذاب، از لحاظ فنی پیشرفته و در عین حال از نظر اخلاقی تحلیل رفته را تصور کرده که در آن ربات‌ها و انسان‌ها با ناراحتی در دنیایی که یک جنگ این دو را از هم جدا کرده است، زندگی می کنند. هر دو طرف در نتیجه نبردِ ادامه دار، متحمل خساراتی شده اند، که فقط باعث عصبانیت و تهاجمی تر شدن انسان‌ها علیه هوش مصنوعی یا انسان‌نماها شده است. درواقع این فیلم، بر خلاف فضای عمومی موجود، با وجهه شروری که به انسان‌ها داده، یک بیانیه کاملاً طرفدارانه از هوش مصنوعی ارائه می‌کند.

کارگردان این فیلم در خصوص ساخت آن گفته است: من در سال ۲۰۱۸ نوشتن فیلمنامه را شروع کردم و تا آن موقع هوش مصنوعی مانند یک رویای دور بود، مثل ماشین‌های پرنده یا زندگی در ماه. این فیلم از مخاطب می‌خواهد که بیش از حد به هوش مصنوعی اهمیت دهد و نگرانی‌های موجود درباره آن را نادیده بگیرد.

در فیلم گرت ادواردز، ربات‌های هوش مصنوعی و انسان‌ها با هم زندگی می‌کنند. پس از تماشای این فیلم به مدت دو ساعت، گرت ادواردز شما را وادار می‌کند به این فکر کنید که اگر هوش مصنوعی به اندازه‌ای که ما احساس و درک می‌کنیم انسان بودند، چه اتفاقی رخ می‌داد؟ داستان او مبتنی بر این باور است که چنین موجوداتی با هوش مصنوعی تفاوتی با ما در آینده ندارند. نتیجه، همانطور که می‌توان تصور کرد، داستانی شبیه به «آواتار» است که با جان و دل برای حقوق هوش مصنوعی تلاش می‌کند.

از آنجایی که هوش مصنوعی در صنایع مختلفی که قبلاً زندگی روزمره ما را تحت تأثیر قرار می‌دادند اثرگذار است، تعجب آور نیست که بسیاری نگران چالش‌های اخلاقی مانند تولید اطلاعات نادرست انبوه توسط هوش مصنوعی، جایگزینی مشاغل و گسترش سلاح‌های خودکار باشند. این طبیعی است که همه فیلم‌ها با نظرات شخصی ما همسو نباشند. این فیلم هوش مصنوعی را دوست‌داشتنی، بی‌گناه و بی‌پناه از حملات ما انسان‌ها نشان داده و این چیزی کاملا متفاوت از عقیده اکثر ما انسان‌ها در سال ۲۰۲۳ است.

خروج از نسخه موبایل